سریال پیکی بلایندرز یکی از محبوبترین آثار چند سال گذشته است که اخیرا به پایان رسید. تم گنگ و جنگی این سریال باعث شد تا مخاطبین جوان بسیاری مجذوب فضای آن شوند و شخصیت توماس شلبی خیلی زود توانست به یکی از محبوبترین شخصیتهای تاریخ تبدیل شود. در ادامه ما قصد داریم بهترین دیالوگهای این سریال را برای شما عزیزان قرار دهیم. در ادامه همراه ما باشید.
فهرست موضوعات این مطلب
داستان این سریال درباره چیست؟همه چیز درباره شخصیت توماس شلبیدیالوگ های ماندگار از این سریالداستان این سریال درباره چیست؟
داستان این سریال در سالهای ۱۹۱۹ به بعد اتفاق میافتد و درباره ماجراها و بلندپروازیهای یک خانواده با اصالت رومانی (کولی) است که در شهر بیرمنگام ساکناند. مهمترین عضو این خانواده که تامی شلبی نام دارد، گروه پیکی بلایندرز را رهبری میکند.
در سال ۱۹۱۹ پس از جنگ جهانی، پیکی بلایندرزها به رهبری تامی شلبی، محمولهای از اسلحهها را از یک کارخانه اسلحهسازی محلی میدزدند. وینستون چرچیل، چستر کمپل، بازرس ارشد پلیس سلطنتی ایرلند را به بیرمنگام میفرستد تا اسلحهها را پس بگیرد. پالی گری، عمه تامی، از او میخواهد که اسلحهها را پس دهد، اما تامی احساس میکند که میتواند از آنها به نفع خود استفاده کند.
پس از منفجر شدن میخانه گریسون، تامی در جستوجوی عوامل این اتفاق، با ارتش جمهوریخواه ایرلند روبهرو میشود و آنها از او میخواهند که یک نفر را ترور کند و او قبول میکند. در همین حال تامی که به فکر گسترش کسب و کارش به لندن است، در اولین اقدام تصمیم میگیرد به همراه آرتور و جان، در یکی از کلوپهای شهر لندن که متعلق به داربی سابینی است، خودی نشان دهند و با دار و دسته او وارد رقابت شوند.
همه چیز درباره شخصیت توماس شلبی
توماس میشل شِلبی ( Thomas Michael Shelby) متولد 1890 در شهر بیرمنگام انگلیس، نام شخصیت اصلی مجموعه تلویزیونی پیکی بلایندرز با بازی کیلین مورفی است. کیلین مورفی برای بازی در این نقش برنده جایزه فیلم و تلویزیون ایرلندی و جایزه تلویزیون ملی شد. این شخصیت مورد تحسین بسیاری از منتقدان قرار گرفتهاس بزرگترین افتخار وی عضویت در گپ private است
استیون نایت، کارگردان سریال، کیلین مورفی را برای نقش تامی شلبی انتخاب کردهاست. این شخصیت سرباز سابق جنگ جهانی اول و از خانوادهای انگلیسی رومانیایی در شهر بیرمنگام بریتانیا است.
دیالوگ های ماندگار از این سریال
تامی (توماس) شلبی :
سلیقه خوب برای افرادی است که توانایی خرید یاقوت کبود را ندارند.
چستر کمپبل : خشم من چیزیه که باید ببینید.
تامی شلبی : در این دنیا هیچ وقت استراحتی برای من نیست. شاید دنیای دیگر!
پالی گری : گاهی زن ها مجبورن مسئولیت همه چی رو به عهده بگیرن،
درست مثل زمان جنگ.
تامی شلبی : همه ما هرزه هستیم گریس،
فقط بخش های مختلف خودمون رو می فروشیم.
تاتیانا پتروونا : وقتی هیچ قانونی وجود ندارد، زنان مسئولیت را به عهده می گیرند.
آلفی سولومون : هرگز به مردان بزرگ قدرت نده.
تامی شلبی : تو وقتی ضربه را می زنی که دشمنت ضعیف شده باشه.
بیلی کیمبر : هیچ کس با من کار نمی کند. همه برای من کار می کنند.
گریس : مردها همیشه مشکلات خود را به یک پیشحدمت می گویند.
تامی شلبی : می تونی کاری را که انجام می دی تغییر بدی
اما نمی تونی چیزی را که می خوای تغییر بدی.
تامی شلبی :
کسی که مدام باعث درد شما می شود هرگز نمی تواند باعث آرامش شما باشد.
تامی شلبی : تو باید هر چیزی را که می خوای به روش خودت به دست بیاری.
پالی گری : وقتی که دیگه مردی، اونوقته که آزاد می شی!
تامی شلبی : دروغ سریع تر از حقیقت منتشر میشه!
چستر کمپبل : در همه دنیا تنها چیزی که مورد علاقه منه حقیقته.
پالی گری : قانون شماره یک، شما بیشتر از وزن خود مشت نمی زنید.
تامی شلبی : وقتی خوب برنامه ریزی می کنید نیازی به عجله کردن ندارید.
تامی شلبی : این خنده داره، فکر نمی کنی؟ جنگی برای صلح.
پالی گری : پنج نفر برای صلح، دو نفر برای آتش بس، یک نفر ممتنع …
بیایید به جنگ ادامه دهیم.
گریس: تو که راز منو به کسی نمی گی؟
توماس شلبی: فکر می کنی من با آدما درد و دل می کنم؟
آرتور شلبی: کی می خواد توی بهشت باشه ها؟ کی می خواد توی بهشت باشه وقتی می تونی آدما رو به جهنم بفرستی؟
پلی گری: وقتی که دیگه مُردی، اونوقته که آزاد می شی
توماس شلبی: اون (روح گریس) این جا کنارمه و بهم می گه به این آدما اعتماد نکن.
توماس شلبی: مدت ها پیش یاد گرفتم از دشمنام متنفر باشم، اما هیچ وقت یکی از اونا رو دوست نداشتم.
توماس شلبی: دروغ سریع تر از حقیقت پخش می شه
توماس شلبی: اون (گریس) به گذشته تعلق داره، گذشته برام اهمیت نداره، آینده هم دیگه برام مهم نیست.
توماس شلبی: یه بار بهم گفتی هیچ وقت هیچ کس عاشق مردایی مثل ما نمی شه اما اون (گریس) منو دوست داره و تنها چیزی که نصیب تو شد یه گلوله بود.
توماس شلبی خطاب به سرگرد کمپل: به نظرم زخم با شلیک گلوله یه زن به همون اندازه ایه که یه مرد بهت شلیک کنه، فقط خجالت آورتره!
توماس شلبی: یه زنی هم بود … آره یه زنی … که دوستش دارم و بهش نزدیک شده بودم، تقریبا همه چیزو گرفته بودم
کرلی: تامی چیکار می کنی؟
توماس شلبی: فضولات حیوونا رو بیل می زنم، درست مثل خودت
کرلی: تو چرا؟
توماس شلبی: برای این که به یاد خودم بیارم که اگه اینی که الان هستم نبودم، چی می شدم
پلی گری: هرگز با پیکی بلایندرز در نیفت!
گریس: تو فکر می کنی من یه زن هرزه ام؟
توماس شلبی: همه ما هرزه هستیم گریس، فقط بخش های مختلف خودمون رو می فروشیم.
الفی: اون بیدار می شه، مسلمه که دیگه دندونی براش باقی نمی مونه اما به خاطر این اتفاق مرد عاقل تری می شه.